تحلیلگران بر این باورند که تهدید اصلی برای ایالات متحده چین است، نه ایران. با توجه به تاریخچه مداخلات غرب، بهویژه کودتای ۱۹۵۳، ایران نیاز به اتخاذ سیاستهای واقعبینانه و عملگرایانه در قبال اسرائیل و برنامه هستهای خود دارد.
به گزارش بنکر (Banker)، دستیابی به یک توافق هستهای پایدار، که منجر به کاهش تحریمها و تقویت امنیت منطقهای شود، میتواند به بهبود روابط ایران و غرب کمک کرده و به امنیت بینالمللی افزوده کند.
آندره وولف، ژنرال بازنشسته نیروی هوایی آمریکا و استاد دانشگاه آفریقای جنوبی، در تحلیلی به شرایط کنونی ایران اشاره کرد.
وی به ضرورت انتخاب میان واقعگرایی سیاسی و ادامه خطرات اشاره میکند.
تجربههای تاریخی نشان داده است که اتخاذ سیاستهای مبتنی بر کاهش تنش و تعامل سازنده میتواند منزلت بینالمللی ایران را تقویت کند.
در زمان ریاستجمهوری علیاکبر هاشمی رفسنجانی، سیاست خارجی ایران به ایجاد فضایی همکاریجویانه با غرب متمرکز بود که به تحکیم موقعیت کشور در عرصه جهانی انجامید.
اکنون با تغییر ساختار سیاسی و ریاست مسعود پزشکیان، این سوال مطرح است که آیا تهران به بازتعریف رویکردهای خود در دیپلماسی و واقعگرایی خواهد پرداخت؟
از سوی دیگر، ایالات متحده در پی آغاز ریاستجمهوری دونالد ترامپ و ظهور نگرشهای تهاجمی در سیاست خارجی، چالشهای جدیدی را در روابط خود با ایران پیش روی دارد.
فشارهای خارجی بر برنامه هستهای ایران و تحولات ژئوپلیتیک در منطقه، وضعیت پیچیدهای را ایجاد کرده است.
آیا رویکرد واقعبینانه میتواند درها را به سوی گفتوگو باز کند؟
آندره وولف در یادداشتی به این نکته میپردازد که سناتور مارکو روبیو، نامزد ترامپ برای وزارت امور خارجه، بر تهدیدات ناشی از ایران تأکید داشته و ممکن است تلاش کند که ترامپ را به توقف کامل برنامه هستهای ایران متقاعد کند.
با این حال، اگر دیدگاههای واقعبینانهتر در دولت آینده آمریکا غالب شوند، احتمال آغاز گفتوگوهای عملی وجود دارد.
بسیاری از رهبران ایران در پی کسب احترام از سوی غرب و تثبیت موقعیت کشور در میان کشورهای منطقه هستند.
این کارشناس بر اهمیت برنامه هستهای در دیدگاه مقامات جمهوری اسلامی تأکید کرد.
وی معتقد است که کنار گذاشتن کامل برنامه هستهای که نماد قدرت و استقلال ایران است، غیرمحتمل به نظر میرسد.
اما یک رویکرد میانه میتواند مؤثر واقع شود: حفظ برنامه هستهای در جهت مصارف داخلی و صلحآمیز، همراه با ارائه ضمانتهای قابل قبول برای کاهش نگرانیهای جامعه بینالمللی.
کارشناسان تأکید دارند که تهدید اصلی ایالات متحده در حال حاضر چین است، نه ایران.
ولی به یادآوردن تجربیات تلخ ایران از مداخلات غرب، خصوصاً کودتای ۱۹۵۳، پیچیدگی روابط ایران و غرب را نشان میدهد.
وضعیت جدید ژئوپلیتیک ایران پس از تغییر شرایط در سوریه نیز زمینهساز بازنگری در رویکردهای منطقهای این کشور میشود.
آندره وولف بر ضرورت دستیابی به یک توافق هستهای پایدار تأکید کرد.
وی معتقد است که خودداری از سیاستهای واقعبینانه میتواند حساسیتهای ایالات متحده را به سطوحی برساند که اقدام نظامی را اجتنابناپذیر سازد.
بنابراین، اگر زمینههای دیپلماتیک فراهم شود، ایران این فرصت را خواهد داشت که روابط مثبتی با غرب برقرار کند.
دولت ترامپ باید مذاکرات مستقیم با ایران را آغاز کند.
نظارت بر برنامه هستهای این کشور را از طریق اجرای مفاد معاهده «عدم اشاعه هستهای» تقویت نماید، در عوض ایران باید کاهش تحریمها را به عنوان بخشی از این روند بپذیرد.
این توافق میتواند به ایجاد منطقهای عاری از سلاح هستهای در خلیج فارس بیانجامد و به تأمین امنیت جمعی کمک کند.
در نهایت، ایالات متحده باید تلاشهای دیپلماتیک خود را با ایجاد معاهدهای جامع میان کشورهای منطقه تکمیل کند.
در این برهه زمانی، با فرصتهای بینظیری روبهرو هستیم که به همراه خود چالشهای جدی نیز دارند.
سیاست خارجی ایالات متحده باید با نگاهی بلندمدت و بر مبنای منافع استراتژیک کشور هدایت شود.
سیاستی که هژمونی اقتصادی و سیاسی آمریکا را با مدیریت هوشمندانه حفظ نماید و نه رویکردی مصلحتاندیش و سطحی.
در این راستا، گزینههای نظامی باید همواره بهعنوان یکی از راهکارهای ممکن مدنظر قرار گیرد، اما نباید به انتخاب اول تبدیل شود.