ابزارهای کنترل بحران برای هر رویدادی در کشور باید متفاوت باشد. در کشور ما جدای بحران در بازار سرمایه با بحران سیاستگذاری هم روبهرو هستیم. در زمان بحران در بازار سرمایه یکی از ابزار کنترل بحران، صندوق تثبیت است که در زمان ریزش شدید بازار باید سهم خود را درست ایفا کند. این ابزار به تازگی هم در بازار ژاپن دوباره آزمایش خود را پس داده است اما در کشور ما با بحران سیاستگذاری هم روبهرو هستیم که تاثیر مستقیم در بازار سرمایه دارد مثل نرخ خوراک پتروشیمیها؛ یک سیاستگذاری غیرکارشناسی که به بازار لطمه زد تا جایی که با ورشکستگی شرکتها مواجه شدیم و بعد از یک سال دیوان عدالت رای را برگرداند! بنابراین مدیریت بحران در زمان تصمیم گیری هم باید وجود داشته باشد، زیرا تاثیر مستقیم در بازارها دارد.
بحران دیگری که نیاز به ابزار بحران دارد، فشاری است که سازمان بورس وارد میکند مثلا در مقطعی مدیران سازمان به صندوقهای بازارگردان در زمان ریزش بازار به دلیل نریختن سهمی دستور میدهند سهم نفروشند و یا در صورت مثبت بودن بازار از آنها میخواهند که سهمی خریداری نشود. به گونه ای که همه این دستورات خارج از آیین نامه است بنابراین برای از بین بردن دستورات از بالا به پایین که خود در یک بازده زمانی میان مدت، بحران برای بدنه بازار سرمایه ایجاد میکند باید فکری شود.
بحران دیگر، دوره کرش است که در سال جدید برای بازار سرمایه چند بار رخ داده که با ریزش سنگینی بازار را مواجه کرده است. در بازه زمانی بحران، ابزارهای مدیریت بحران (صندوق تثبیت) باید آمادگی لازم را داشته باشد تا بتواند بازار را ریکاوری کند اما با توجه به محدودیت منابعی که وجود دارد، این ابزار تقریبا قابلیت خود را از دست داده است و فقط به یک اسم تبدیل شده است.
بحران شدیدی در بورس ژاپن به تازگی رخ داد که تبعاتش بازارهای دنیا را هم فرا گرفت و مثل بازار ما، بحران محدود به کشور ما نبود بنابراین دولت ژاپن با مدیریت بحران به موقع، بازار ژاپن را جم و جور کرد.
به گونه ای که صندوق تثبیت آنها که بانک مرکزی ژاپن است در یک روز بازار را تعطیل میکند و فردا بازار را حمایت میکند و بازاری که ۱۲ درصد در یک روز ریزش میکند روز بعدش یازده ونیم درصدش برمی گردد. این دقیقا نشان دهنده کارایی ابزار کنترل بحران است اما در شرایط ایران با منافع مالی محدودی که شرکتها و دولت دارند و امکان ذخیرهسازی وجود ندارد مشکل بیشتر است. دولت، شرکتها را مجبور میکند بالای ۹۵ درصد سود سهامشان را تقسیم کنند، یعنی به نوعی ابزار نقدینگی که میتواند در اختیار شرکتها باشد تا حداقل از طریق نهادهای مالی، سهمهای خود را حمایت کنند از آنها گرفته میشود و این ابزار حمایت، در شرایط بحران کارایی خود را از دست میدهد و همه نظاره گر خواهند بود، و بعد از یک مدت کوتاهی اعتماد به این ابزار از دست میرود که نشانش شرایط کنونی است که حتی سهامداران عمده و حقوقیها هم در صف فروش مینشینند.
یکی دیگر از ابزارهای مدیریت بحران، بستن بازار یا محدود کردن دامنه نوسان است. بستن بازار یکی از ابزارهای مدیریت بحران است که هیچوقت از آن استفاده نمی شود، اما از محدودیت دامنه نوسان یک تا ۲ درصد استفاده میکنند آن هم نه با محدودیت زمان! به این ترتیب خستگی و ناامیدی را در جامعه بازار سرمایه گسترش می دهند و نتیجه آن خروج گسترده پول از بازار است.
- اسفندیار شاه منصوری – کارشناس بازار سرمایه
- شماره ۵۵۱ هفته نامه اطلاعات بورس