به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد، سال ۱۴۰۳ بههیچوجه سال مطلوبی برای فعالان بازار سرمایه محسوب نمیشود، تقریباً از اواخر فروردین ماه شاخص کل بورس با ریزشی ۳۰۰هزارواحدی از ارتفاع ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار واحدی با ریزشی ۱۳درصدی به نزدیکیهای ۲ میلیون واحد رسید.
در ادامه نیز اگرچه زمزمههای روی کار آمدن دولت چهاردهم و نگاه مثبت فعالان بازار سرمایه به رویکردهای دولت جدید در خصوص بازار سهام، بهطور موقت چند روزی سبب رشد شاخص کل شد اما مجدداً بازار سهام وارد روند نزولی شد و شاخص کل بورس دوباره به محدوده حمایتی ۲ میلیون واحد نزدیک شد.
دلایل ریزش بورس چه بود؟
۱ ـ کاهش حاشیه سود شرکتها: بهاعتقاد کارشناسان اصلیترین دلیل بنیادی ریزش بورس، کاهش حاشیه سود شرکتها در سال گذشته بود، در همین راستا چندی پیش رئیس سازمان بورس در مصاحبهای اعلام کرد: در دو سال گذشته بهای تمامشده شرکتها با توجه به تورم افزایش داشته، اما میزان فروش شرکتها و درآمدی که محقق میکنند به آن سرعت افزایش نداشته است. حاشیه سود شرکتها در پایان سال ۹۹ که بالغ بر ۳۴ درصد است در آخرین محاسبات ما به ۱۳ درصد کاهش یافته است.
گفتنی است فاصله دلار نیما با آزاد و افزایش بیقاعده هزینه انرژی و نرخ خوراک، قطعی گاز و قطعی برق از دیگر عواملی بود که از عوامل کاهش حاشیه سود شرکتها در سالهای اخیر به حساب میآیند.
۲ ـ افزایش نرخ بهره: اخذ تصمیماتی در بخشهای مختلف بدون در نظر گرفتن اثرات آن بر بازار سرمایه دیگر دلیلی بود که منجر به تعمیق رکود بازار در ماههای اخیر شد، بهطور مثال وقتی نرخ سود بانکی توسط بانک مرکزی به بیش از ۳۰ درصد افزایش پیدا میکند، مشخصاً کف p به e بازار را کاهش میدهد که این امر اثراتی بر بازار سرمایه و همچنین اثراتی بر تأمین مالی بنگاههای اقتصادی و اثراتی بر سیستمهای بانکی دارد.
لازم به ذکر است این اثرات در سال گذشته بر بازار سرمایه شدید بود تا حدی که در برخی برههها نرخ سود بدون ریسک به ۳۶ درصد هم رسیده بود که منجر به فشار عرضه در بازار سرمایه و سوق سرمایهها به صندوقهای درآمد ثابت شد.
نوسانگیری از سرمایهگذاران خرد اینبار بهبهانه تنشهای سیاسی
با روی کار آمدن دولت چهاردهم و نگاه مثبتی که اکثر فعالان بازار سرمایه به رویکردهای این دولت در قبال بورس دارند، بهنظر میرسد وضعیت بازار سهام در دولت چهاردهم وضعیت متفاوتی نسبت به یک سال گذشته باشد و زمینههای رشد پایدار و منطقی این بازار بیش ازگ ذشته فراهم باشد، از طرفی افزایش پلکانی نرخ نیما، کاهش نرخ اخزا به زیر ۳۰ درصد و رسیدن قیمت اکثر سهام به محدودههای قوی حمایتی سه عاملی هستند که هماکنون جذابیتهای بازار سرمایه را نسبت به بازارهای موازی افزایش میدهند.
اما با این شرایط بهنظر میرسد عدهای سعی دارند در چنین شرایطی که بازار سهام به محدوده جذابی رسیده است با تزریق ترسهای بیهوده و متشنج کردن جو بازار، اینبار بهبهانه تنشهای سیاسی از سهامداران خرد نوسانگیری کنند و در کفهای حمایتی با قیمتهای نازلی سهام شرکتهای مختلف را خریداری کنند.
لازم به ذکر است بررسی روند بلندمدت بازار سهام، بهخوبی نشان میدهد که این بازار در بلندمدت همواره بازدهی مناسبی را نصیب سهامداران کرده است و تنشها و التهاب بیرون بازار صرفاً تأثیری کوتاهمدت بر روند اصلی بازار داشتهاند، بنابراین بهنظر میرسد سهامداران خرد در این شرایط باید بیتوجه به التهابسازیهای سوداگران، با دید سرمایهگذاری بلندمدت سهام شرکتهای بنیادی را نگهداری کنند تا در آینده بازدهی متناسبی را کسب کنند.