در شرایط رقابتی شدید و ناپایدار اکوسیستم کسب و کار جهانی از دست دادن فرصت حتی برای یکروز هم زیانبارست چه برسد به هفته و ماه و فصل و سال!!
اینکه به نقد دیروز و امروز و همیشگی همدیگر و امید به حل معضلات با بسنده کردن به قول انجام کارها در [ مضارع ] و فراموشی معضلات بعلت تغییرات مکرر مدیریتی و جابجایی نیروهای کارشناسی زبده باعث [ فرصت سوزی ها و فرصت های از دست رفته ] عبث شده است.
یک ضرب المثل در قالب شعری بزبان تاتی که به کنایه خسارت ناشی از یک حادثه احتمالی قابل پیشگیری از سوی والدین یک نوزاد را توصیف می کند که آچمز بودن و تقدیرگرایی بجای عملگرایی را تشریح می کند : [ خواندن لالایی مادری که فرزند نوزادش در زیر طاقچه ای که دسته هاونگی بر روی آن قرار دارد و او با شعر میگوید : اگر دسته هاونگ بر روی نوزاد بیافتد ،او بمیرد! سپس در حالیکه بلند گریه میکند ،ادامه میدهد : وای در آنصورت ، الهی پدرش بمیره، مادرش بمیره!! این لالایی در واقع کنایه ای زیبا در بی عملی و بی خردی والدین وظیفه نشناسی اشاره دارد که بجای حذف احتمال خطر و برداشتن دسته هاونگ از روی طاقچه و یا جابجایی نوزاد در معرض خطر ،صرفا در حال توصیف پیامدهای منفی رخداد ممکن الوقوع یک حادثه، بدون هیچ حرکت اصلاحی بزرگترهای خانه را به تصویر می کشد!! ]
برنامه های چشم انداز و قوانین پنجساله توسعه که بر مبنای مفاد قانون اساسی و کلیه قوانین بالادستی و تخصصی طراحی و توسط کارشناسان سازمان برنامه و بودجه و گویا با مشورت مرکز پژوهش های مجلس و کارشناسان سایر سازمانهای ذیربط تهیه می گردند ،بعنوان اسناد بالادستی لازم الاجرا و میثاق ملی باید از سوی تک تک مدیران و کارشناسان متولی محسوب شوند .چنانچه برخی از اشخاص به بعضی از مواد مصوب آن نیز نقد داشته باشند ،بعنوان یک نقشه راه هارمونیک در صدد اجرای دقیق بعنوان یک تکلیف ملی در جهت حفظ منافع عمومی کشور بکوشند .اعمال سلیقه فردی یا سازمانی به لحاظ برهم نخوردن توازن برنامه از الزامات زمان اجراست .نقد به صورت رسانه ای و مکتوب با فقد اجرا و یا بی تفاوتی در اجرا یک سند ملی ، تفاوتهای بسیار اساسی با یکدیگر دارند . بطوریکه قانونا و حسب وظایف همه دستگاهها متعهد به اجرای دقیق قوانین بدون هیچ بهانه تراشی و کم کاری هستند.
در قانون برنامه هفتم توسعه بعنوان یک سند ملی اجرایی پیشرفت حال حاضر کشور که بطور مدون نقشه راه پنجساله آینده را ترسیم کرده ،تنها ملاک و معیار سنجش وضعیت امروز با وضعیت مطلوب پنجسال آینده میباشد !؟ خط کش اندازه گیری عملکرد واقعی دولت ها برای مقایسه بین دو فاصله اول و آخر یک برنامه همین قوانین پنجساله هستند ! خود سازمان برنامه و بودجه و مرکز پژوهش ها لازمست بعنوان متولی اندازه گیری [ میزان بهره وری ] هر بخش برنامه انتخاب شوند تا بازخور عملیاتی برنامه شبیه [ شعر لالایی به زبان تاتی ریسک سقوط دسته هاونگ بر سر نوزاد و پیامدهای منفی آنرا ] قبل از سوخت وقت ملی و هدر رفت فرصت های توسعه با پایش و اصلاحات حین اجرا جلوگیری کنند .
در برنامه هفتم توسعه نسبت به تاسیس بنگاههای کوچک با اولویت مناطق روستایی تاکید شده ! الگوی توسعه بر مبنای [ برنامه آمایش سرزمین ] که مبدع آن در ایران شرکت ستیران ( شرکت ایرانی – فرانسوی تهیه کننده طرح امایش سرزمین پیش از انقلاب ۵۷ ) بود، اکنون تحت مدیریت سازمان برنامه و بودجه تبدیل به یک برنامه مدون شده ! از دولت چهاردهم که آغاز فعالیتش با قانون برنامه پنجساله هفتم توسعه مقارن شد و آنرا برنامه دولت موسوم به وفاق ملی خویش اعلام کرده ، درخواست میگردد از طریق وزارت تعاون و شوراهای بخش در هر استان با دعوت به مشارکت و سرمایه گذاری خرد مردمی ، یک واحد تولیدی محصولات همگن در کشور را بعنوان الگو واقعی که در آن الزامات زیست محیطی ، مصرف بهینه آب ( در سواحل نصب دستگاه آب شیرین کن هر واحد) و انرژی منجمله تولید نمادین کل برق مصرفی هر واحد از طریق پنل های خورشیدی در یک فضای کاری که مدیریت های دارای دانش و مهارت مکفی با نصب و کاربرد جدید ترین تکنولوژی و ماشین آلات و روابط انسانی استاندارد جهانی بین کارکنان با مدیریت مبتنی بر فرهنگ کار ملی و درآمد مستقل و پرداخت هزینه های دستمزد کاملا بر اساس روابط تعاون محور تاسیس که سرمایه های ثابت و متغیر توسط سهامداران خرد تامین گردد و فعالیت این بنگاهها بر مبنای دانش مدیریتهای ریسک و بازاریابی علمی استقرار یابد .شرایط الگو سازی عملیاتی و ملموس برای یادگیری دیگران فراهم گردد را عملیاتی نماید تا مسیر توسعه کارآفرینی سرمشقی مجسم داشته باشد…