او با مقدمهچینی در رابطه با بالا بودن میزان اتلاف منابع در کشور و در رابطه با فضای رسانهای موجود پیرامون مسعود پزشکیان، مدعی شد که افزایش قیمت بنزین، راهی است که باید طی شود و لزوما به پزشکیان مرتبط نیست.
جراحی اساسی باید اتفاق بیفتد!
این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام صراحتا از جراحی بنزین نام میبرد اما در ادامه اعلام میکند که باید به معیشت مصرفکنندگان توجه داشت تا بحران امنیتی رخ ندهد.
اما سوال اساسی این جاست که چطور میتوان همزمان از جراحی و توجه به معیشت مصرفکنندگان سخن به میان آورد؟
جراحی قیمت بنزین با اصلاح گام به گام قیمت مطابق با تورم اساسا متفاوت است. سیاستی که در برنامه چهارم توسعه وجود داشت، اصلاح قیمت حاملهای انرژی را به صورت پلکانی دنبال میکرد. اما افزایش ناگهانی قیمت بنزین بدون هیچ برنامهای برای متناسبسازی با تورم، با این رویه تفاوت اساسی دارد.
توجه به مشکلاتی که قیمت بنزین در کشور به وجود آورده، ضروری است. برای مثال صحبت در رابطه با قاچاق بنزین به دلیل تفاوت قیمت این حامل انرژی، میتواند مسئولان را به سمت راهکارهای جلوگیری از قاچاق سوق بدهد. اما نکته حائز اهمیت آن است که تجربه افزایش ناگهانی بنزین نیز نتوانست جلوی این قاچاق را بگیرد.
اساسا این قاچاق تنها در سطوح خرد رخ نمیدهد. بدون توجه به قاچاق بنزین در سطوح کلان، راهکارهای مطرحشده در رابطه با جلوگیری از قاچاق، راهگشا نخواهد بود.
استفاده از ابزار مدیریتی و قیمتی در رابطه با بحران بنزین اتفاقا ضروری است. اما صحبت مکرر از جراحی به معنای توجه به امور مدیریتی و کلان نخواهد بود.
گویا برخی مسئولان گمان میکنند که با صحبت از جراحی میتوانند بحران بنزین را حل کنند، حال آن که این بحران یکشبه بهوجود نیامده است که بخواهد با یک جراحی حل شود.
همان طور که باهنر اشاره میکند مشکلات کشور آن قدر زیاد است که بیم آن میرود که پزشکیان نتواند اصلاحات زیرساختی انجام دهد. بدون داشتن برنامه مدیریتی درست برای بحرانها، نمیتوان به سراغ حل آنها رفت و مشکلات روزمره کشور ممکن است باعث شود که مسئولان، این بحرانها را دائم به تعویق بیندازند.
داشتن برنامه دقیق و مدون مدیریتی با نظر کارشناسان و با توجه به تمامی ابعاد اقتصادی، اجتماعی و… ضروری است. اما لازم به ذکر است که اتاق فکر جراحی که باهنر از آن نام میبرد، نیازی به برنامه مدیریتی و کلان ندارد! همانطور که در دولت دوازدهم نیز مشاهده شد، اساسا در چنین مواردی که به مشکلات کلان طرحها توجهی نمیشود، نیازی به وجود تیم مدیریتی و کارشناسی حس نمیشود.
در نگاه اول شاید به نظر برسد که باهنر از افزایش قیمت به میزان ۵۰ هزار تومان صحبت نمیکند. آن چه باهنر از آن صحبت میکند، داشتن تیم قوی متشکل از کارشناسان است که ضمن توجه به ابعاد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی پروژهها، نسبت به نحوه اجرای آن اقدام کنند. این صحبتها اتفاقا راهکار مدیریتی صحیحی را پیش روی دولت میگذارد و راهکار آن است که پروژهها توسط تیم کارشناسی با توجه به شرایط موجود بررسی شوند.
نکته حائز اهمیت آن است که جراحی در اقتصاد مفهوم مشخصی دارد. اگر از داشتن اتاق فکری متشکل از کارشناسان به جهت جراحی صحبت شود، از اساس پروژهها مشخص خواهد بود. بهتر است که اگر افراد قصد راهنمایی و گذاشتن راهکار پیش پای دولت جدید را دارند، نسبت به پیشینه واژهها و مفهوم آنها دقت بیشتری داشته باشند. چراکه عدم توجه به شرایط ایران امروز در بحثهای کارشناسانه، نمیتواند کاری از پیش ببرد و میتواند بر بحران بیافزاید.
مسئولان نیاز است که در کنار داشتن برنامه مناسب برای مشکلات قیمتی بنزین، به فکر زیرساختهای صنعت نفت نیز باشند. از مشکلات کیفیت پایین بنزین تولیدی تا روند مصرف سوخت خودروها که هر یک تا کنون منجر به افزایش مصرف بنزین و متعاقبا افزایش ناترازی بنزین شده است.
افزایش ناترازی بنزین روز به روز به این بحرانها دامن میزند و صرفا یک راهکار قیمتی نمیتواند این بحران را به کلی برطرف کند. توجه به این امور زیرساختی در کنار توجه به راهکارهای قیمتی متناسب با تورم و سبد مصرفی شهروندان، میتواند تا حدی از بحران بنزین بکاهد.
محمود خاقانی، کارشناس انرژی پیشتر به اعتماد اعلام کرده بود که اگر قرار است قیمت بنزین و گازوییل گران شود، دولت با مردم صادق باشد و اعلام کند که نرخ سوخت گران میشود؛ اما در مقابل نرخ مالیاتها کاهش پیدا میکند یا هزینه حمل و نقل را کاهش دهند یا اینکه از تاکسیداران و کامیونداران مالیات دریافت نشود و از محل افزایش بهای بنزین و سایر فرآوردههای نفتی به بهداشت و درمان کمک و هزینهها در این بخشها کاهش داده شود.